-چه احاديثي از پيامبر(ص) و معصومين (ع) راجع به آداب قضا وارد شده است؟(0)
-آيا الزام كفار مكه به ترك شرك و بتپرستي در سوره توبه، خلاف آزادي و دموكراسي نيست؟(0)
-چرا امامان ما نتوانستند مانند پيامبر((صلي الله عليه وآله)) دستورات و احكام دين اسلام را پياده كنند و به افراد غاصب مجال دادند تا بر سرنوشت مسلمين مسلّط شده و احكام و تعاليم قرآن را دستخوش اغراض و اميال خويش قرار دهند؟
(0)
-اگر سرچشمه قدرت، اراده ملت است، پس چرا امام علي در يكي از نامههاي خود (نامه ششم، وقعه صفين) گزينش رئيس دولت را وظيفه مهاجر و انصار ميداند؟(0)
-نگرش اسلام به حفظ استقلال سياسي امت مسلمان چگونه است؟(0)
-از ديدگاه اسلام چه لزومي در استقلال مالي و سياسي قضات وجود دارد؟(0)
-اگر اصحاب شورا به توافق كامل نرسند و با هم اختلاف داشته باشند در اين صورت راه علاج چيست؟(0)
-چرا در اسلام روي مساله «انتخاب اصلح» تاكيد فراواني شده است؟(0)
-چرا ملل غربي پيشرفته تر از ملل مسلمان هستند؟
(0)
-آيا اگر مردم با رعايت تمام ضوابط اسلامي، دست به تشكيل حكومت اسلامي زدند، فقيه ميتواند از امضاء و تنفيذ آن خودداري كند؟(0)
-چه احاديثي از پيامبر(ص) و معصومين (ع) راجع به آداب قضا وارد شده است؟(0)
-آيا الزام كفار مكه به ترك شرك و بتپرستي در سوره توبه، خلاف آزادي و دموكراسي نيست؟(0)
-چرا امامان ما نتوانستند مانند پيامبر((صلي الله عليه وآله)) دستورات و احكام دين اسلام را پياده كنند و به افراد غاصب مجال دادند تا بر سرنوشت مسلمين مسلّط شده و احكام و تعاليم قرآن را دستخوش اغراض و اميال خويش قرار دهند؟
(0)
-اگر سرچشمه قدرت، اراده ملت است، پس چرا امام علي در يكي از نامههاي خود (نامه ششم، وقعه صفين) گزينش رئيس دولت را وظيفه مهاجر و انصار ميداند؟(0)
-نگرش اسلام به حفظ استقلال سياسي امت مسلمان چگونه است؟(0)
-از ديدگاه اسلام چه لزومي در استقلال مالي و سياسي قضات وجود دارد؟(0)
-اگر اصحاب شورا به توافق كامل نرسند و با هم اختلاف داشته باشند در اين صورت راه علاج چيست؟(0)
-چرا در اسلام روي مساله «انتخاب اصلح» تاكيد فراواني شده است؟(0)
-چرا ملل غربي پيشرفته تر از ملل مسلمان هستند؟
(0)
-آيا اگر مردم با رعايت تمام ضوابط اسلامي، دست به تشكيل حكومت اسلامي زدند، فقيه ميتواند از امضاء و تنفيذ آن خودداري كند؟(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:45252 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:30

در حكومت اسلامي نقش اقتصاد در زندگي بشر چگونه است؟
مسأله «اقتصاد» از اصول اساسي و مسائل مهم زندگي انسانهاست، كه در تمام ادوار و در همه اجتماعات بشري نقش مهمي دارد و چرخ زندگي بشر به دور آن ميچرخد. اقتصاد در زندگي انسانها، آن چنان اهميت دارد كه حتي بعضي از دانشمندان تمام حوادث گذشته، جريانات تاريخ، اشكال ايده ئولوژيها، خط مشي سياسي دولتها، تمام نهضتها را معلول عوامل اقتصاد و قواي توليد پنداشته و فرضية معروف «دترمي نيسم» اقتصادي را بيان كرده است، غافل از اينكه اقتصاد هرقدر هم مهم باشد، نميتوان همه حوادث را معلول عوامل اقتصاد دانست.
اسلام نيز براي مسائل اقتصادي اهميت فراواني قائل است ووجود ابواب زياد مربوط به مبادلات مالي در فقه و قوانين اسلامي، حكايت از اين دارد كه اقتصاد در اسلام، ارزش فراوان دارد. اسلام مانند مذاهب ديگر، رسالتش را تنها در مسائل اخلاقي و تكميل جهات معنوي انسانها منحصر و محدود نساخته، بلكه به جنبههاي اقتصادي و لذائذ طبيعي آنها، كمال عنايت و توجه را داشته است. براي اينكه تكميل جهات معنوي و انجام عبادات بدون معاش و نيروي جسمي و سلامت بدن امكان پذير نيست.
رسول گرامي(ص) به اندازه اي مسئله اقتصاد را پر ارزش و مهم معرفي كرده است كه شايد اين روايت به نظر بعضيها عجيب و اغراق آميز بيايد او در حال نيايش با خدا ميگويد:
] بار خدايا! نان را براي ما مبارك گردان و آن را زياد كن، ميان ما و نان جدائي نينداز، زيرا اگر نان نباشد، نه نماز ميگزاريم و نه روزه ميگيريم و نه واجبات پروردگارمان را به جا ميآوريم [.(وسائل الشيعه/12/17 ؛ كافي/5/73 ؛ سفينه البحار ماده خبز).
ودر روايت ديگر علي (ع) فرمود:
«و بالدنيا تحرز الآخره ». (نهج البلاغه/خطبه156). ] با دنيا آخرت كسب ميشود [.
ولي در عين حال اسلام اقتصاد را اصل و ريشه سعادت بشر نميداند و بيش از اندازه واقعي به آن نمينگرد.
شكي نيست در اينكه، انسان مركب از جسم و جان است به اين معني وجود انسان داراي دو بعد است، بعد مادي و بعد معنوي، اسلام برنامه هاي خود را بر اساس اين دو جنبه بنا نهاده و عملاً از قوانين خلقت پيروي نموده است، از نظر اسلام اقتصاد تنها نيمي از سعادت انسان را تأمين ميكند، كساني كه در سعادت بشر، به اصالت اقتصاد عقيده دارند، بشر را نشناختهاند و انسان را از مقامش تنزل داده و او را مانند يك حيوان گمان كردهاند.
اقتصاد در جامعه بهمنزله خون در رگهاي بدن انسان است كه حيات و بقاي آن را تضمين ميكند، همانطوري كه كمبود خون، شخص را دچار ضعف ميسازد و باعث به تحليل رفتن قواي جسماني شده و او را به بيماريهاي گوناگون مبتلا ميسازد، همينطور فقر اقتصادي هم جامعه را به ضعف و سستي ميكشد و عوارض نامطلوب و ناگواري به جا ميگذارد در نتيجه جامعه آماده پذيرش هرنوع نكبت و بدبختي ميگردد.
علاوه بر اين، داشتن معاش و استقلال مالي از عواملي بسيار مؤثر در تكامل روحي انسان است و لذا مراعات فضائل اخلاقي براي كسي كه از لحاظ معاش در مضيفه باشد، سخت دشوار است چه زيبا گفته شده است:
«من لا معاش له لا معادله».
چه انسانهائي كه به خاطر فقر و گرسنگي، متملق و چاپلوس شده، عزت نفس و شهامت روحي خود را از دست دادهاند؟
چه ملتهايئي كه به خاطر فقر اقتصادي و نياز مالي، خود را به دامن استعمار انداخته اند، مجد، عظمت، استقلال، آزادي خود را بهكلي از دست دادهاند.
از اينجا است كه امتهاي فقير و نيازمند، پيش دولتها و ملتهاي ثروتمند، كوچكترين عزت و احترامي ندارند و اساس ارتباط دولتها و روابط سياسي ميان حكومتها بر اساس اقتصاد استوار است .

مباني حكومت اسلامي
آية الله جعفر سبحاني

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.